ما در این مقاله میخواهیم درباره کتاب های آموزش جدول ضرب و تاثیر آن بر کودک با شما صحبت کنیم.
همانطور که می دانید کودکان در دوره ابتدایی مهم ترین و ابتدایی ترین آموزش ها را مانند خواندن و نوشتن فرا می گیرند.تجربیات جدیدی کسب می کنند.
جدول ضرب یکی از ضروری ترین نیازهای آموزشی برای کودکان شمرده می شود.
جدول ضرب نیز یکی از آموزش هایی است که کودک در دوره ابتدایی یا حتی در سن های پایین تر بهتر است که یاد بگیرد.
زیرا با یادگیری جدول ضرب می توانید شما به محاسبات مالی و شغلی خود بپردازید.
معلّم عاملی نیست که فقط به بچّهها یاد بدهد؛ بلکه باید محرکی باشد تا بچهها از سر شوق بیاموزند تا بهتر، سریعتر و شادمانهتر در مسیر موفقیت قدم بردارند و رشد کنند.
آموزش موثر زمانی اتفاق میافتد که معلّم با راهنمایی کوتاه و مختصر، کودکان را رها کند تا خودشان یاد بگیرند؛ بگذارد با توانمندیهایی که دارند، به تجربههای فردی یا گروهی بپردازند؛ خودشان را پیدا کنند و سرانجام به “خود باوری” برسند. که کتاب های آموزش جدول ضرب یکی از بهترین روش ها و برای تقویت و یادگیری جدول ضرب به شمار می رود
کودکان وقتی به مرز “خود باوری” و “خود یادگیری” می رسند که تکاپو کنند، تجربه کنند، جستجو کنند و به مطالعه بپردازند تا آنچه را که می خواهند یا دوست دارند و برایشان جذابیت دارد، بیاموزند.
کتاب های آموزش جدول ضرب این امکان را به کودکان میدهد تا خود به دنبال علم ریاضی و کشف آن بروند.
همچنین این کتاب های آموزشی که برخی از آن ها به همراه بازی و سرگرمی منتشر می شود موجب تقویت هوش و مهارت های شناختی کودک می شود.
هوش و مهارت های شناختی
تئوری MI2، شرایط را برای درک مهارتهای شناختی کودکان فراهم میکند. هوشهای هشتگانه در این مدل، خود، به عنوان تواناییهای شناختی محسوب میشوند. در این ارتباط، مطالعهی دقیق نحوهی کارکرد این تئوری روی مطالبی که اغلب توسط آموزگاران و با حمایت از روش شناختی یادگیری تاکید میشود، بسیار مفید و مؤثر خواهد بود. از جملهی این روشها، میتوان به حافظه، حلّ مسائل و سایر اشکال تفکّر اشاره کرد.
هوواردگاردنر، حافظه را خاص مقولات هوشی میداند. به اعتقاد وی، تا زمانی که یک مقولهی هوشی مشخّص نشدهاست، نمیتوان حافظه را “خوب” یا “بد” دانست.این نظریه عنوان میکند، کودکی که “حافظهی ضعیفی” دارد ممکن است تنها در یک یا دو مقولهی هوشی حافظهی ضعیفی داشته باشد. با این مشکل این دسته از کودکان، ضعف حافظهی آنان در یک یا دو مقولهی هوشی است که در کلاس درس، تأکید فراوانی روی آنها شده است. (هوش زبانی- کلامی و هوش ریاضی– منطقی).
بنابراین برای حل این مشکل باید به کودکان کمک کرد تا به حافظههای “قوی” خود در سایر مقولات هوشی دست یابند (برای مثال : هوش موسیقیایی، تجسّمی و بدنی– حرکتی).
روشهای تقویت حافظه یا کارهایی که مستلزم حفظ کردن مطالب است، باید به شیوهای تدریس شود که تمام هشت “حافظه” را به فعالیت وادارد.
MI آموزشهای خاص
تئوری هوش های هشتگانه کاربردهای وسیعی در آموزشهای خاص دارد. این تئوری با تکیه بر طیف گستردهتری از تواناییها، ناتوانیها یا نقصها، در بافت وسیع تری قرار میگیرد. آموزگاران با به کارگیری این تئوری، به عنوان نوعی پس زمینه قادر خواهند بود تا کودکانی را که در استفاده از برخی هوشها ضعفهایی دارند، با تکیه بر سایر هوشها توانایی فراگیری همه جانبه را داشته باشند.
MI در ایجاد برنامه های آموزشی فردی
تئوری MI کاملاً خود را وقف ایجاد راهکارهای تدریس در برنامههای آموزشی فردی میکند، این برنامههای آموزشی به عنوان بخشی از فرآیند تحقق آموزش خاص هر کودک تلقّی می شود. این تئوری به ویژه در کمک به معلّمان برای شناسایی نقاط قوّت و شیوهی یادگیری دلخواه کودکان بسیار مؤثر است؛ از این اطلاعات میتوان به عنوان مبنایی برای انتخاب عوامل مناسبی که باید در برنامههای آموزش فردی گنجانیده شود، استفاده کرد.
دسته بندی: مقالات
نظری بدهید
لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
بدون دیدگاه